رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

رادین گل پسر مامان و بابا

شیرینم

سلام گلم  تو دلم داری حسابی شیطونی میکنی هااااا روز دیگه مونده تا روی ماهتو ببینم عسیسسسسسسسسم عزیزم امروز بابا از صبح خونه نبود من تنها بودم رفته خوبه بابابزرگ و کمکشون میکرد. خیلی خسته بود وقتی اومد و الانم خوابه خوابه . بعدازظهر خاله ها و زن دایی مهدی اومدن خونه ما و کلی خوش گذشت عزیزم عزیزم سالم و به موقع بیاااااااا ...
30 دی 1390

آغاز 37 هفتگی

سلام پسر گلم عزیز دلم امروز رفتیم با بابایی سونوگرافی......... وای عزیزم همه مامانا توی نی نی سایت میگن ما صورتشو دیدیم و ..... اما من که اصلا چیزی سر در نمیارم فقط میفهمم سرت کجاس خوشکلم هههههههههه عزیزم امروز که سونو رفتم ٣٦ هفته و ١ روزم بود اما سونو تاریخو ٣٦ هفته و ٦ روز زد و تاریخ زایمانو ٢٠ بهمن...خداروشکر دکتر گفت همه چیز خوبه و  وزنتم گفت ٢٨٠٠ تا ٢٩٠٠ و ایشالا دنیا بیای بالای ٣ کیلو هستی.....عزیزم فقط سالم باش سالم هیچی به اندازه سلامتیت واسم مهم نیس.......... قبل از سونو هم رفتم دکتر که اونجا هم صدای قلب کوچولوت رو شنیدم که هنوزم یه جورایی مثل اینکه یه اسب داره تند تند یورتمه میره ......بعدشم فشار و وزن که تا الان ١٣کی...
28 دی 1390

قند عسل

سلام قند عسلم   عزیز دلم امروز از صبح خیلی کن تکون خوردی گلم   کلی مامانو ناراحت کردی.... ولی الان که یه شربت شیرین خوردم شروع کردی به لگد زدن قربونت بشممممممم امروز از صبح با بابایی یخچالو تمیز کردیم البته بیشترشو بابایی انجام داد...  دوست داریم عزیز دلم ...
24 دی 1390

آغاز 36 هفتگی

سلام عزیزم.دیگه فقط ٥ هفته  مونده تا تورو بغل بگیرم گلم ضربه هات چند روزه یه ساعتایی خیلی قویتر از بغل شده قربونت بشم مثل اینکه حسابی قوی شدی گلم. این روزا حسابی بی حوصله شدم ولی بابایی همش کمکم میکنه و نمیذاره اذیت شم. میدونی که خیلی دوسش دارم.   دوست دارم و منتظر ورودت عزیزم ...
20 دی 1390

مامان منتظر

    عاقبت در یک شب از شب های دور کودک من پا به دنیا می نهد آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر می نهد بینمش روزی که طفل همچو گل در میان بسترش خوابیده است بوی او چون عطر پیک یاس ها در مشام جان من پیچیده است پیکرش را می فشارم در برم گویمش چشمان خود را باز کن همچو عشق پاک من جاوید باش در کنارم زندگی آغاز کن...     ...
16 دی 1390

آغاز 35 هفتگی

سلام عزیز دلم. رادین گلی........ امروز بالاخره ایننترنت پر سرعت درست شدو این نینی وبلاگ باز شد. خیلی بد باز میشد و نمیتونستم بیام برات بنویسم... عزیزم خیلی وقته ننوشتم .......اونایی که یادمه مینویسم واست.٢٣ آذر رفتم سونوگرافی ببینم شما چرخیدی گلم یا نه که میشه طبیعی زایمان کنم یا نه. که خوشبختانه چرخیده بودی و توی ٣١ هفته و ١ روز ١٥٨٢ گرم بودی و همه چی خوب بود شکر خدا و تاریخ زایمان رو هم زد ٢٥ بهمن که از امروز ٤١ روز دیگه میشه عزیزم. .... عزیزم بابایی قرار بوده کلی کتاب بخونه تا در مورد شما و سلامتیت کلی اطلاعات کسب کنه اما دریغغغغغغغغغغغغغغ از یک کتاب.......  من و بابایی خیلی دوست داریم و منتظریم تا به موقع بیای ...
16 دی 1390

35 هفتگی 2

سلام عزیزم عزیزم دیروز رفتم دکتر و خدارو شکر همه چی خوب بود .قلب کوچولوت ١٤٠ تا میزد و وزن مامان هم ١١.٥ تقریبا از اول زیاد شده.....دکتر واسه ٢ هفته دیگه سونو داد و گفت که ٢ هفته دیگه برم پیشش..... عزیزم دوست دارم   ...
15 دی 1390

7 هفته دیگه مونده عزیزم

سلام رادین گلم. عزیزم چند وقته یخوام بیام بنویسم واست ولی این نی نی سایت باز نمیشه گلم.......... عزیزم فقط ٧ هفته مونده یعنی ٤٩ روز دیگه تا بیای بغلم ایشالا گلم... ...
6 دی 1390
1